کد مطلب:77587 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:115

خطبه 103-پیامبر و فضیلت خویش











و من خطبه له[1] علیه السلام

یعنی بعضی از خطبه ی[2] امیرالمومنین علیه السلام است:

و پیشتر گذشت مختار این خطبه به روایت دیگر خلاف این روایت.[3].

«اما بعد، فان الله سبحانه بعث محمدا صلی الله علیه و آله و لیس احد من العرب یقرا كتابا و لا یدعی نبوه و لاوحیا، فقاتل مع من[4] اطاعه من عصاه، یسوقهم الی منجاتهم و یبادر بهم الساعه ان ینزل[5] بهم.»

یعنی اما بعد از سپاس خدا و درود بر پیغمبر صلی الله علیه و آله و آلش، می گویم كه به تحقیق كه خدای منزه به پیغمبری برانگیخت محمد صلی الله علیه و آله را و حال آنكه نبود احدی از طایفه ی عرب كه خوانده باشد قرآن را[6] و ادعا كند پیغمبری را و نه وحی خدا را، پس جنگ جهاد كرد با اشخاصی كه اطاعت او كردند اشخاصی را كه اطاعت او نكردند، در حالتی كه می راند آنها را به سوی محل رستگاری ایشان و پیشدستی می داد ایشان را در اسلام آوردن قیامت را، از اینكه عقوباتش نازل می شود به ایشان.

«یحسر الحسیر و یقف الكسیر، فیقیم علیه حتی یلحقه غایته، الا هالكا لا خیر فیه.»

یعنی و وامی ماند و می ایستاد وامانده (ای) و شكسته (ای) از سنگینی بار گمراهی، پس مقام و منزل می كرد بر او به مجادله ی حسنه، تا اینكه می رساند او را به غایت فطرتش كه اسلام باشد، مگر هلاك شده ی ابوجهل جهل مركبی كه درست شدنی در شكستگی او

[صفحه 516]

نبود.

«حتی اراهم منجاتهم و بواهم محلتهم، فاستدارت رحاهم و استقامت قناتهم.»

یعنی تا اینكه نمود به ایشان محل رستگاری ایشان را و جای داد ایشان را به منزلت و مرتبت ایشان، پس به گردش درآمد آسیای عیش و زندگانی ایشان كه از ستم دشمنان ایشان بازایستاده بود و راست شد سرنیزه ی استیلای ایشان كه از صدمه ی خصم كج شده بود.

«و ایم الله لقد كنت من ساقتها، حتی تولت بحذافیرها و استوسقت فی قیادها، ما ضعفت و لا جبنت و لا خنت و لا وهنت. و ایم الله لابقرن الباطل، حتی اخرج الحق من خاصرته.»

یعنی سوگند به خدا كه من كائن و حاصل بودم از جهت راندن جنود جهالت و كفر، تا اینكه پشت كردند همه ی آنها و تاب مقاومت نیاوردند و مجتمع گشتند در مهار رام گردیدن ایشان، یعنی تا اینكه[7] همگی مهار اطاعت اسلام شدند و رام گردیدند و بار تكلیف را به دوش كشیدند. و من ضعیف نگردیدم در جهاد با ایشان و جبن نورزیدم و خیانت نكردم در مقاتله ی با ایشان و سستی نكردم و سوگند به خدا كه هر آینه خواهم شكافت باطل را تا اینكه بیرون بیاورم حق را از شكم و میان آن باطل، یعنی تا اینكه جدا كنم حق را از باطل.

[صفحه 517]


صفحه 516، 517.








    1. چ: و من كلام له.
    2. اصل: یعنی از خطبه.
    3. این توضیح را سید رضی در پایان خطبه آورده است.
    4. در نسخه های دیگر: بمن.
    5. در نسخه های دیگر: ان تنزل.
    6. كتابی را، یعنی هیچ یك از كتابهای آسمانی را نه قرآن را.
    7. چ: یعنی اینكه.